از گفته های سیمون دوبوار وام می گیرم :"درهای کارخانهها، ادارهها و دانشکدهها را به روی زنان باز میکنند، ولی همچنان بر این عقیدهاند که ازدواج برای زنان محترمانهترین کسب و کار است" چه به عنوان, ...ادامه مطلب
می دونستید شعر های "ما گل های خندانیم ..." یا "من یار مهربانم و ..." یا "ما کودکانیم شیرین زبانیم و..." و خیلی از شعرهای آشنای بچه گی ما کار عباس یمینی شریف هست؟ته نوشت: ارجاعات کتاب ها موقع خواندن کتاب پیر منو در میاره اما همیشه به جاهای خوب می رسم. , ...ادامه مطلب
دکترهای خوب و مسئولیت پذیری هم تو جامعه ما هستند که با وجود سفر به امریکا شماره ایمو شونو در اختیار خانواده بیمار می گذارند تا اگه مشکلی پیش اومد قضیه رو حل کنند. تازه خودشون دم به ساعت حال بیمار بد حال رو جویا می شن.ته نوشت: بعد صحبت با دکتر کمی آرامش نشسته تو دل همه مون . ,دکترهای,مسئولیت ...ادامه مطلب
قرار بود صبح با نینا بریم بیرون و عصر با فرشت و بنفشه بریم استخر الان منم و یه لیوان او ار اس و بابائی که نیمه هوشیاره ,های,خیال,پنج,شنبه ...ادامه مطلب
سهیلا جورکش،قربانی اسیدپاشی اصفهان جمعه برای انجام یک عمل جراحی هفت ساعته که برای اولین بار در دنیا صورت میگیرد به بوستون آمریکا میرود تا بتواند بیناییاش رابه دست بیاورد , ...ادامه مطلب
در سی و چهار سالگی وارد فاز جدید فکری شده ام. اصل این فاز جدید رهائی و وا نهادگی است. چه در کلام. چه شادی. چه غم. چه پوشش. چه سبک زندگی . چه انتخاب هایماینو باید یادآور بشم این فاز جدید فکری و تاثیرش تو زندگی شخصی ام سبب شده توسط اطرافیانم قضاوت بشم و محکوم به خودخواهی بشم.اما از دید خودم دیگه وقت, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب
سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۳۲ ب.ظ برای بچه های بخش و درمانگاه خون و آنکولوژیروزها و شب ها طولانی انداماسالها کوتاه ند ... ۰ ۰ ۹۶/۰۳/۲۳ شیرین مهرنیا , ...ادامه مطلب
در محیط بیمارستان و کار با بیمار و اطرافیان بیمار گاهی اوقات قانونمند بودن به بد اخلاق بودن تعبیر می شه. تجربه این مدت کار در بیمارستان اینو بهم یاد داد که در مقابل تنش های عصبی بیمار و اطرافیانش کنترل بیشتر رو رفتارم داشته باشم و عوض عصبانیت و خشم سعی کنم صحبت کنم. , ...ادامه مطلب
وقتی برگشتم، تمام لباس هایی رو که اون جا پوشیده بودم در آوردم و انداختم تو شوتینگ زباله.فقط کلاهم رو به پسر کوچولوم دادم. خیلی دلش اون کلاه رو می خواست و همیشه هم سرش می گذاشت. دو سال بعد تشخیص دادن که تومور مغزی داره ... بقیه اش رو هم دیگه خودتون می تونید بنویسید. نمی خوام بیشتر راجع بهش حرف بزنم. صدای هایی از چرنوبیل ، تاریخ شفاهی یک فاجعه اتمی سوتلا آلکسیویچ , ...ادامه مطلب