همیشه گفتم من آدم روز و ماه و سالگرد نیستم ...

ساخت وبلاگ



همیشه گفتم من آدم روز و ماه و سالگرد نیستم اما چه کنم که روزگار بهم ثابت کرده هر بار که زمین دور خورشید می گرده، هر سال و هر سال و هر سال تو روزای خاص با نشونه هاش میاد شونه هامو تکون می ده
دیروز از سر کار برگشتنی با سر درد نشستم پیش مامان بابا و هی به مامان گفتم به این زنگ بزن به اون زنگ بزن بیا صحبت کنیم دلم تنگ ه آدماس دید دیگه ول کل طایفه نیستم گفت بشین تلوزیون نگاه کن و یکهو سر خود پاشد رفت تو آشپزخونه و یه ربع بعد با یه پیش دستی حلوا برگشت.
ظهر و شب کردیم کاملا بی خاصیت. بابا رو خوابوندیم و باز نشستیم سر تلوزیون
تا من گوشی دست گرفتم و سر چت سین پرسید تا حالا برا کسی کادو ولنتاین هدیه گرفتی؟

که دنیا دور سرم چرخید
با گریه بدو رفتم سراغ مامان گفت چرا گریه می کنی با سین حرفت شده ؟
ازش پرسیدم چرا حلوا پختی؟ گفت همی جوری
بهش گفتم یادته امروز چه روزیه و جفتمون نصف شب تو بغل هم گریه می کردیم.
از اون روزا گفت، از خواهرای جان، از مادر... گفت دلتنگشونم زیادددددددددددددددددد.
و همون جور گریون گریون مجبورم کرد با هم بشینیم فاتحه بخونیم و می خواست دل داری بده اما خودش دل سوخته تر از من بود .


آدم زندگیشو، خاطرات زندگیشو نه می تونه قاب بگیره بکوبه به دیوار و هر روز باهاشون زندگی کنه نه می تونه چالشون کنه و فراموششون کنه .


روحتون شاد.







shit...
ما را در سایت shit دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5boosmahi6 بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 7 اسفند 1397 ساعت: 8:27